تفاوت بین استارتاپ ها و کسب و کارهای خرد

نه تفاوت بین استارتاپ ها (startup) و کسب و کارهای خرد مقیاس (SMB)

به قول استیو بلنک ” این یک اشتباه مصطلح است که به هرکسی که کار جدیدی شروع می کند حتی اگر در زمینه تکنولوژی های جدید هم باشد استارتاپ بگویند. این درحالیست که حتی خود من، با این تفکر که پدر و مادرم با مهاجرت به امریکا و راه اندازیِ یک سوپرمارکت، یک استارتاپ راه انداخته اند بزرگ شدم اما باید بدانیم که علی رغم بدعت گذاری ها این تنها یک کسب و کار خرد مقیاس است. کسی که به فکر راه اندازی یک استارتاپ است صبح ها با فکر تغییر جهان از خواب بیدار می شود.”

تفاوت بین استارتاپ ها و کسب و کارهای خرد

آیا تا بحال از خودتان پرسیده اید که تفاوت بین استارتاپ ها و کارهایی که بقیه انجام می دهند در چیست؟ آیا استارتاپ فقط یک کلمه ی متداول برای شرکت هایی است که خیلی سریع رشد می کنند؟

 بهتر است کمی به تفاوت بین استارتاپ ها و کسب و کارهای خرد مقیاس بپردازیم تا تکلیفمان با این دو واژه روشن شود.

۱. نوآوری (Innovations)

یکی از مهمترین تفاوت ها بین استارتاپ ها و کسب و کارهای خرد مقیاس، نوآوری ای است که در محصول یا خدمت ارائه می شود.

کسب و کارهای خرد هیچ ادعایی در مورد تک و منحصربه فرد بودن ندارند. این بیزینس یکی از صدها کار مشابه دیگر مثل سالن آرایش، رستوران، دفتر وکالت و… است. در واقع شروع یک کسب و کار خرد با موارد پیش بینی نشده ی خیلی کمتری همراه است و رهروان این راه بسیار زیاد هستند.

تفاوت بین استارتاپ ها و کسب و کارهای خرد

اما نوآوری ها مهمترین ویژگی استارتاپ ها هستند. استارتاپ به معنی خلق چیزی جدید یا بهبود چیزی که از قبل وجود داشته است می باشد. به عنوان مثال فردی ممکن است نوع جدیدی از وسیله مثلا یک دستگاه قابل پوشیدن بسازد یا یک مدل کسب و کاری جدیدی ایجاد کند و یا حتی از یک تکنولوژیِ کمتر دیده شده مثل پرینت های سه بعدی برای منظور خاصی استفاده کند.

۲. محدوده عملکرد (Scopes)

بیزینس شما تا کجا می تواند رشد کند و به چه حدی می تواند برسد؟

کسب و کارهای خرد پیشرفت خود را با حدودی که صاحب کسب و کار تعریف می کند پیش می برند. به بیان دیگر، خودِ فرد برای رشد شرکت مرز تعیین می کند و تمرکزش برای خدمت رسانی به تعداد و چرخه مشخصی از مشتری هاست چرا که ظرفیتی بیش از آن ندارد و مشتری و رشد بیشتر از آن را نمی تواند متحمل شود.

تفاوت بین استارتاپ ها و کسب و کارهای خرد

یک استارتاپ به عنوان یک اصل اساسی در ماهیتش، به هیچ وجه محدودیت و مرزی برای رشدش قائل نمی شود و اتفاقا تمرکزش بر گرفتن بیشترین سهم ممکن برای خود از بازار است. در واقع آن ها تاثیرگذاریشان بر بازار را به قدری افزایش می دهند که در نهایت خودشان تبدیل به یک رهبر و لیدر در آن صنعتِ به خصوص، شوند.

۳. نرخ رشد (Rate of growth)

تفاوت دیگر بین استارتاپ ها و کسب و کارهای خرد مقیاس در سرعت رشد آن ها است.

البته که کسب و کارهای خرد هم باید سرعت رشد بالایی داشته باشند اما مهمترین اولویت آن ها رسیدن به سود در کمترین زمان ممکن است و نه رشد. وقتی یک کسب و کار عادی شروع به کار می کند اول به فکر سوددهی آن است و رشد آن را به وقتی که نیاز شود موکول می کند و این امر برایش ضروروی نیست.

تفاوت بین استارتاپ ها و کسب و کارهای خرد

اما یک استارتاپ همیشه باید به کمک خلق یک مدل درامدی مقیاس پذیر و تکرارپذیر و در کوتاهترین زمان ممکن رشد کند و موفقیتش را با گسترش کارش جهانی کند.

۴. سود (Profit)

آیا سود و زمان رسیدن به آن می تواند از اولویت های بعدی یک کسب و کار باشد؟ البته.

همانطور که اشاره شد کسب وکارهای خرد مقیاس از همان روز اول انتظار درامدزایی دارند اما حتی بالاترین میزان سودشان هم معلوم و محدود است. افزایش سود آن ها وابستگی کاملی به افزایش کار و برنامه ریزی تازه ای از طرف صاحب بیزینس دارد و در واقع بدون افزایش کار، سود از یک حدی بالاتر نمی رود.

تفاوت بین استارتاپ ها و کسب و کارهای خرد

اما در تفاوت استارتاپ ها با کسب و کارهای خرد مقیاس باید بدانیم که ممکن است که برای یک استارتاپ ماه ها و یا سال ها طول بکشد تا به اولین دلار از درامدش برسد. چون هدف اصلی استارتاپ ها رسیدن به درامد دفعتی و کم نیست بلکه هدف اصلی آن ها تولید محصولی است که مشتری ها دوستش بدارند و وقتی وارد بازار شد آن را ترجیح داده و انتخاب کنند و اگر استارتاپ به این هدف دست یابد، سود کمپانی میلیون ها دلار خواهد بود. به عنوان مثال ارزش فعلی کمپانی اوبر (Uber ) که یک استارتاپ بود نزدیک به ۶۰ میلیارد دلار تخمین زده شده است.

توجه: استارتاپ ها برخلاف کسب و کارهای خرد مقیاس، با طرح مدل کسب و کاری تکرارپذیر و مقیاس پذیر بدون نیاز به افزایش سرمایه و کارهای فیزیکی بیشتر می توانند سود خود را چند ده برابر کنند.

۵. سرمایه گذاری (Finance)

سرمایه اولیه چطور مهیا می شود؟

در کسب و کارهای کوچک، برای اینکه فردی کارش را شروع کند معمولا از پس انداز شخصی اش استفاده می کند و یا از خانواده و دوستان قرض می کند و یا از تسهیلات بانکی و سرمایه گذار و یا شراکت استفاده می کند. اما از آنجایی که هدف این افراد غالبا راه اندازی کسب وکار مستقل خود است پس باید به این نکته توجه کنند که با ورود هر سرمایه به کارشان و عقد قرارداد، علاوه بر عین سرمایه ی دریافتی سود آن را هم باید بپردازند.

اما در استارتاپ ها قضیه کمی متفاوت است. علاوه بر امکان راه اندازی آن با درامد و یا سرمایه شخصی و پس انداز ها و یا کمک دوستان و نزدیکان، امروزه جذب سرمایه جمعی (crowdfunding ) در این امر بسیار متداول شده است. همچنین روش متداول دیگر برای تامین سرمایه، گرفتن حمایت مالی از سرمایه گذاران فرشته و خطرپذیر است که در ادبیات استارتاپی عبارت های آشنایی هستند.

تفاوت بین استارتاپ ها و کسب و کارهای خرد

البته لازم به ذکر است که سرمایه گذاران از یک استارتاپ انتظار بازگشت سرمایه بسیار زیادی دارند که همین نیز فشار بیشتری بر شرکت القاء می کند اما چون یک استارتاپ بایستی سریع تر به مرحله ی توسعه ی خود برسد نیازمند دریافت سرمایه ی اضافی قبل از سوددهی است.

در این میان نوع دیگری از مدیریت مالی یک استارتاپ تحت عنوان بوت استرپ مالی وجود دارد که ویژگی اش عدم دریافت سرمایه از دیگران و در عین حال رشد آهسته تر استارتاپ است که به این مورد بعدها مفصلا خواهیم پرداخت.

۶. تکنولوژی (Technologies)

آیا از تکنولوژی در راه اندازی این کسب و کار استفاده شده است؟

کسب و کارهای خرد به تکنولوژی جدید و خاصی نیاز ندارند و راهکارهای فناورانه ی قابل دسترس و فراوانی وجود دارد که از آن ها می توان در دستیابی به اهداف اصلی بیزینس استفاده کرد. مثل تکنولوژی هایی در حوزه بازاریابی یا راهکارهای نوین حسابداری.

اما تفاوت دیگر استارتاپ ها با کسب و کارهای خرد مقیاس این است که، تکنولوژی اغلب اوقات محصول اصلی استارتاپ ها است. البته حتی اگر جزو محصولاتش هم نباشد یک استارتاپ نمی تواند بدون کمک گیری از تکنولوژی جدید به رشد مقیاس پذیر و سریع خود دست یابد.

تفاوت بین استارتاپ ها و کسب و کارهای خرد

۷. تیم و مدیریت (Team and management)

چند نفر در این کار استخدام می شوند؟

برای یک کسب و کار خرد مقیاس، با توجه به اندازه اش، تعداد افرادی که نیاز است تا آن کار راه اندازی شوند استخدام می شوند و در بیشتر مواقع این تعداد ثابت می ماند و یا نهایتا تغییر جزئی در آن رخ می دهد.

در استارتاپ، مدیر باید از همان ابتدا برای تیم یک رهبر در نظر بگیرد و تا زمانی که استارتاپ با اخرین سرعت ممکن رشد کند کیفیت کار و تیم را بررسی و مدیریت کن. و یک استارتاپ در عین رشد، رفته رفته با تعداد بیشتری از کارکنان، سرمایه گذارها و مدیران کار خواهد کرد.

۸. سبک زندگی (Way of life)

جایگاه زندگی شخصی و کار در کنار هم چیست؟

در هر نوع کسب و کاری فرد برای موفقیت باید تلاش زیادی بکند اما کسب و کارهای خرد مقیاس در مقایسه با استارتاپ ها با ریسک و تعهدهای کمتری روبه رو هستند. این قضیه، کنار هم قرار گیری و ترکیب متناسب کار و زندگی را برایشان ممکن می سازد.

اما در استارتاپ ها، اگر سرمایه از طرف سرمایه گذارها تامین شده است هرچه سریعتر باید شروع به کار کرده و به اهداف خود و متعاقبا به سود (در بازه ی تعریف شده) برسند. با در نظر گرفتن این موضوع زمانی برای از دست دادن وجود ندارد چراکه افرادی هستند که دقیقا کنار شما ایستاده اند و منتظرند تا شما یک چیز باورنکردنی خلق کنید و آن ها را به سودشان برسانید. پس در واقع، سوالِ نحوه تعادل برقرار کردن بین زندگی شخصی و کار حتی مطرح هم نمی شود. کار کار و دوباره کار پس بهتر است حتما حوزه ای که واردش می شوید از علاقه مندی هایتان باشد تا این معادله تبدیل به لذت لذت و دوباره لذت شود.

توجه: برای برقراریِ هرچند اندک تعادل میان کار استارتاپی و لذت بردن از زندگی، مطالعه ی کتاب بازنگری نوشته جیسون فِرِد را به شما پیشنهاد می کنیم.

تفاوت بین استارتاپ ها و کسب و کارهای خرد

۹. استراتژی خروج (Exit strategy)

آخرین مورد در لیست نه تایی تفاوت بین استارتاپ ها و کسب و کارهای خرد مقیاس، استراتژی خروج می باشد.

انتهای کسب وکار شما چه خواهد شد؟

در کسب وکارهای خرد دو حالت وجود دارد. یا به یک کسب و کار خانوادگی تبدیل می شود و یا به شخص دیگری واگذار و یا فروخته می شود و در استارتاپ ها، آن ها معمولا تا جایی پیش می روند که با تقاضای زیادی برای خرید آن و یا ورودش به بازار بورس و عرضه ی سهام روبه رو شوند.

تفاوت بین استارتاپ ها و کسب و کارهای خرد

نکته: استراتژی خروج کسب و کار (Business Exit Strategy) چیست؟

استراتژی خروج کسب و کار، نقشه ی استراتژیک یک کارآفرین برای فروش حق مالکیت خود در یک شرکت، به سرمایه گذارها و یا شرکت های دیگر است. اگر یک کسب و کار سوداور و موفق باشد صاحب کسب و کار به کمک استراتژی خروج، می تواند به سود بسیار زیادی برسد (مثل عرضه سهام که برای اوبر اتفاق افتاد و از حالت استارتاپی خارج شد) و اگر یک کسب و کار موفق نیست، استراتژی خروج صاحبش را قادر می سازد تا ضرر خود را تا حد ممکن کم کند. این اصطلاح حتی برای سرمایه گذاران خطرپذیر برای خروج پولشان از یک سرمایه گذاری نیز استفاده می شود.

نتیجه گیری؛

دلیل اینکه باید تفاوت بین استارتاپ ها و کسب و کارهای خرد مقیاس را بدانیم این است که به ما کمک می کند، با شناختی که از کارمان، علایقمان و البته ابعاد شخصیتیمان داریم بهترین نقشه را برای آینده ی کاریمان بکشیم و سعی نکنیم خودمان را به زور در برخی قالب ها بگنجانیم. هر کاری پتانسیل موفق شدن دارد تنها باید مصرانه و متعهدانه به دنبال آنچه که در حوزه علاقمندی مان است برویم.

برای مطالعه بیشتر می توانید به سایت apiumhub و investopedia مراجعه کنید.

رامین نیلوفری، مدیرعامل شتابدهنده ایده پردازان

    نظرتان را بنویسید

    آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.*